دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد
دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد

مسافر2

مسافری سرگردانم

که بی وعده ساعت را میپرسم

اصلا گیرم که ساعت هفت و نیم باشد

یا چند...

چه فرقی میکند وقتی مقصدی نداری و کسی انتظارت را نکشد؟

کوروش آسمانی

گمشده پائیز

شما مردی را ندیده اید...

همین پائیز امسال

بی چتر و کیف دستی

آدرسی به دست

به دنبال نیمکتی زیر آوار برگ باشد؟

من نشانی ام را گم کرده ام

و شما بیگانه تر از خودم

با تعجب مرا با آنکه پی اش هستم اشتباه گرفته اید...

شما مردی را ندیده اید؟

کوروش آسمانی


زبان نگاه

و سکوتم را تنها تو خواهی شنید

هنگامی که مرا

لال بپندارند

و من آنها را ناشنوا ...

کوروش آسمانی

پیغام بر

گفته بودم بازمیگردم...

نه از طور

نه از حرا

از تو

اینبار مرا پیامبری بدان

با آتشی در سینه

و دستی در گریبان

بی کتاب و معجزه

و خدائی که نه میبخشد

نه مجازات میکند

کوروش آسمانی

 

دوست داشتن

ما شما را

بیشتر از آن چند جمله ناقص

که روی پاکت سیگار نوشتیم

دوست داریم

قدر همان پک آخر و عمیق و ...

البته سینه سوز

ما شما را "بد" دوست داریم

کوروش آسمانی