و حالا وقت سوگواریست
بر آنچه بین ما گذشته...
یک عمر سکوت
پس از یک دقیقه دیدن
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
بر باد دادن خیلی هم چیز بدی نیست
تو موهایت را
صدایت را
عطرت را
من ...
زندگی ام را
حال باز هم از بی تفاهمی بگو
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
ما
مرزهایی داریم از جنس فاصله
بدون سرباز و سیم خاردار
همین نمیخواهم هایت است همه اش!
مرزها را گاهی با جنگ بر میدارند...
بیشتر با بوسه!
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
چون موج تنها
که به ساحل بر میخورد
به خودم باز میگردم
هربار که به شوق وصل
سمت تو آمده ام...
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
دستان پسر را بسته بودند
بال مادر را هم
انگار جنگ تمام شده است
و کبوترهای صلح...
پرواز کنند
انتظار هم بوی غربت دارد
دستان پسر؛
بال مادر...
کوروش آسمانی
انگار جنگ تمام شده باشد
کبوترهای سفید بال بال می زنند
-مادرهای منتظر –
هم
صلح هم چیزی نداشت
برای پایان انتظار
بعضی ها دست بسته آمدند
بعضی پر بسته
کوروش آسمانی
برای شکست خوردن آمده ام
ای تمام نشدنی
ای آغاز دلتنگی
ای
-عشق-
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"