زندان بزرگی ست این روزهای بی منظره
باریک جاده ای دارد
رو به عدم
بیداری صبحش
با ناله های بلبلان بی بالی ست
که حنجره آوازشان را
به بال خود خریده اند
و
- من-
زندانی بی جرم و مجازاتی
که اشتباها عاشق شده!
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
دنیا را
پر از عکس دو نفره کرده اند
-آدمها-
با تنهائی شان
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
در دلم کاشتم عشقت را...
جوانه زد گلهای غم
و میوه اش که دلتنگیست
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
هنوز جاده
چیزی از نرفتن
در گوشم زمزمه میکند
و پاهای خسته
که راه گم کرده اند
آواز بازگشت سر میدهند
تاریک باد
راهی که به تو نمیرساند
کوروش آسمانی
"از مجموعه امروز هم گذشت"
برای عاشقی
به پرنده های بی بال رفتن بگو
این موجها ی دیروز
عمرشان به فردا نمیرسد...
امروز پرواز کنید
دلخوش روزهای این روزگار نمانید
از ما گفتن
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
دارم تنها بازی میکنم
تمام کودکی ام را
تا به تو برسم...
بعد باز هم تنها بازی میکنم
اینبار زندگی ام را
داستان بازی زمانه اینست
تنها ئی در دو فصل!
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
من که باورم شده ترا از دست داده ام...
تو اما باور نکن شعرهای مرا
یک نفر امیدوار لازم دارد
این داستان زندگی
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
با تو
در خویش قدم میزنم...
این ابتدای مسیر دیوانگی ست!
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"