من در میان تبار خود
بی باور ترین شمال نشینم...
با من از دوست داشتن نگــــــــــــــو!
کوروش آسمانی
یادت باشد این نوشته کنارم را ندیده نگیری ...
"مراقب باشید رنگی نشوید"
مراقب باش!
کوروش آسمانی
هیچ فرصت پرواز دارد
پرنده در دام جا مانده؟
حال من است
وقتی میدانم هستی و ...
فراموشم کرده باشی
"کوروش آسمانی"
تنها که باشی
باد هم سر به سرت میگذارد
بی دلیل و بی قاصدک
بر شیشه میکوبد و ...
خب تنهائیست دیگر!
"کوروش آسمانی"
همین خورشید علاقه هم که از آسمان دلم بیفتد...
همین باریکه گرما و...
لاغر شعله آخرش
یخبندان دلت را چه خواهی کرد
"کوروش آسمانی"
آدم میماند مهربانی اش را باور کند...
یا ترس یک جفت شاخ روی سرش را!
گاو را می گویم
حیوان مهربان است و خبر از روی سرش ندارد...
هرچه تعظیم میکند "بد" تعبیر میکنند
بلا نسبت شما حال و روز بعضی از ماست!
"کوروش آسمانی"
تقویم نبودنهایت
بیش از روزهای یک سال شده
نمیدانم باید دست به دامان شمس و قمر شوم
یا بهار و زمستان
هرچه هست
به اندازه کافی...
نبوده ای
کوروش آسمانی
تنهائی
یک بیماری واگیردار است
از پنجره و درخت و ماه گرفته ام
و به شعرهایم سرایتش میدهم...
تنهائی واگیر دارد
واگیر!
کوروش آسمانی
راننده تاکسی درست میگفت
نه قیافه ام به مسافر میماند
نه مقصدم
انگار همان اول اشتباه سوار شده باشی
و روزگار تاکسی بدون راننده ای
که بی مقصد میبردت
کوروش آسمانی
باور کن از دهان نمی افتد
این احساس ناب خواستنت
با فاصله و فیصله
حال به احترام روزهای نیامده
کلاه حصیری ام را بر میدارم
و رو به راهه غروب...
یک عمر
تمام قد به انتظار می مانم
کوروش آسمانی
ما در تنهائی خود گزیده مان خوشیم
شما را به همان جمع دلخواهتان
اینقدر به ما
جمع تعارف نکنید
تا خودمان را گم کنیم
کوروش آسمانی
بی تو ابهام بیداد میکند...
من و تردید هزار کلمه
که تنها یکی شان باید انتخاب شوند
و احتمال هرکدامی هست
جز "تو"
کوروش آسمانی
در من
نشانی صدها بغض فرونشانده است
که هریک به تسلسل دیگری
روزی فریاد برمی آورند
تا نام کسی را
به گوش برسانند
در من... نشانی دنیائی بی نشان است.
در من...
کوروش آسمانی