گفته بودیم
که یک روز مبادا بی عشق
آنچه گفتیم مبادا بادا!
#کوروش آسمانی
#مفردات
گفتی بمان ...
اندکی ایستادم
و دور شدیم
برف رفتنت را رسوا کرد
#امروز_هم_گذشت
و دانستیم جز
"مهر تو بر دل"
نباید هیچ سودای دگر داشت
پشت این جمله چه اندوه بزرگی ست
که ...
"رفت"
دستهای نگرفته و
اشکهای نریخته
اینجا ابر را به آسمان سنجاق زده ام
که باران هر لحظه بچکد
همه را به حساب اشکهای نریخته بنویس
و دستهای نگرفته
امروز اما باران و دلم
هر دو گرفته
و -من-
دورم و دلتنگ