دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد
دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد

بریده داستان

ازم پرسید:  مگه میشه آدم اینهمه دور باشه و دلش بسته کسی بمونه؟ حسن آقا و اوس مهدی که تو معدن بودن، چجور زری و آسیه رو رها کردن... بعدش با یه زن صیغه ای رفتن طهرون؟ دور ی همیشه قاتل عشقه...

گفتم ممل جان! آدم عاشق مثل بادبادک میمونه... همیشه رو هواست. به نسیمی جابجا و واژگون میشه اما همیشه سر طناب دسِ صاحابشه! آدم عاشق همیشه چشم به دس و دل صاحابشه...

هنوز چای سرد و تلخ م رو بالا نکشیده بودم... هنوز عاشق نبودم!

بریده داستان #ما_چند_نفر

#کوروش_آسمانی 

نظرات 2 + ارسال نظر
پرنده جمعه 12 مهر 1398 ساعت 01:22

دوستش داشتم

کتایون سه‌شنبه 10 مرداد 1396 ساعت 10:30

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد