ازم پرسید: مگه میشه آدم اینهمه دور باشه و دلش بسته کسی بمونه؟ حسن آقا و اوس مهدی که تو معدن بودن، چجور زری و آسیه رو رها کردن... بعدش با یه زن صیغه ای رفتن طهرون؟ دور ی همیشه قاتل عشقه...
گفتم ممل جان! آدم عاشق مثل بادبادک میمونه... همیشه رو هواست. به نسیمی جابجا و واژگون میشه اما همیشه سر طناب دسِ صاحابشه! آدم عاشق همیشه چشم به دس و دل صاحابشه...
هنوز چای سرد و تلخ م رو بالا نکشیده بودم... هنوز عاشق نبودم!
بریده داستان #ما_چند_نفر
#کوروش_آسمانی
دوستش داشتم
عالی بود