دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد
دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد

بی معرفت

هیچ کس

اندازه دوست داشتنت را نفهمید

وقتی رفتنت را پای بی معرفتیت گذاشتند و ...

غافل از کفشهای جا مانده ات بر لبه پنجره

برایت شعر گفتند.

کوروش آسمانی

"از مجموعه برای کسی که نیست"

نظرات 2 + ارسال نظر
نازنین جمعه 9 آبان 1393 ساعت 22:24

دریغا

ممنونم از همراهی شما دوست عزیز

یلنا جمعه 2 آبان 1393 ساعت 18:14

توت فرنگی رو خیلی دوست داشتم، برای همین یه شب توت فرنگی هامو با خودم بردم تو تخت خوابم که پیش خودم بخوابن، اما صبح که بیدار شدم دیدم همه توت فرنگیام له شدن... اونوقت فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نباید ببرم تو تخت خوابم چون خراب میشه.

وقتی مدرسه میرفتم یه آبرنگ داشتم که خیلی دوسش داشتم و به همه همکلاسیام نشونش میدادم، اما یه روز دیدم که تو کیفم نیست و هیچ وقت معلوم نشد که کی اونو برداشته....اونوقت فهمیدم که اونی که دوسش دارم رو نباید به هیچ کس نشون بدم چون ممکنه ازم بدزدنش.

وقتی یه نفرو دوست داشتم، همیشه بهش میگفتم که دوسش دارم و به خاطرش هرکاری میکردم اما وقتی دیدم داره ازم دور میشه فهمیدم دیگه نباید بهش بگم دوسش دارم وگرنه از دست میدمش.

برای همین دیگه نگفتم دوسش دارم، دیگه آزاد گذاشتمش، تو دستم نگرفتمش که بیوفته بشکنه، به کسی نشونش ندادم که ازم بدزدنش، نگران از دست دادنش نشدم که از دستم بره... اما یه روز که برگشتم بهش نگاه کردم دیدم سرش با کسای دیگه ای گرم شده و منو فراموش کرده...

هیچوقت نفهمیدم اونی که دوسش دارم رو چجوری نگه دارم...!!

حسین پناهی

ممنونم از همراهی شما دوست عزیز
انتخاب شعر استاد بینظیر پناهی شما ممتاز بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد