سال ها پیش بود
همان وقت های دوستی
که بازی های کودکانه مان
هنوز به پایان نرسیده بود
همان روزها که
پای هیچ توهینی در میان نبود
و ما هنوز
خیانتی نکرده بودیم
سال ها پیش بود
همان روزها که ترانه ها
اینقدر دردناک نبودند
روزهایی که از جوانی مان
مست و سرخوش بودیم
هنوز با همگان آشتی بودیم
هنوز کسی نمرده بود
سال ها پیش بود
کنون ماه آرام و ستاره ها
کهنه شده اند
و خاطرات
دیگر همانند آسمان
از بالای سرمان گذر نمی کنند
هر آنچه بود ، گذشت
قلب من ، شب را خاموش کن
شب ها هم چنان جوانی ام
کهنه و قدیمی شده اند
اکنون دیگر ، وقت بیداری ست
این بار زنده می خواهمت
نه در رویا نه در مجاز
این که خسته بیایی
بنشینی در برابرم در این کافه پیر
نه لبخند بزنی آن گونه که در رویاست
ونه نگاه عاشقانه بدوزی در نگاهم
صندلی ات را عوض کنی
در کنارم بنشینی
سر خسته ات را روی شانه ام بگذاری
وبه جای دوستت دارم بگویی
گم کرده ام تو را ، کجایی ؟
" ا . کلوناریس " شاعر یونانی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
گرگ شنگول را خورده است
....گرگ منگول را تکه تکه می کند
!بلند شو پسرم
!این قصه برای نخوابیدن است
...
گروس عبدالملکیان
سال ها پیش بود
همان وقت های دوستی
که بازی های کودکانه مان
هنوز به پایان نرسیده بود
همان روزها که
پای هیچ توهینی در میان نبود
و ما هنوز
خیانتی نکرده بودیم
سال ها پیش بود
همان روزها که ترانه ها
اینقدر دردناک نبودند
روزهایی که از جوانی مان
مست و سرخوش بودیم
هنوز با همگان آشتی بودیم
هنوز کسی نمرده بود
سال ها پیش بود
کنون ماه آرام و ستاره ها
کهنه شده اند
و خاطرات
دیگر همانند آسمان
از بالای سرمان گذر نمی کنند
هر آنچه بود ، گذشت
قلب من ، شب را خاموش کن
شب ها هم چنان جوانی ام
کهنه و قدیمی شده اند
اکنون دیگر ، وقت بیداری ست
مورات هان مونگان
زیبا ست این نگاه
به دل می شینه ممنون
این بار زنده می خواهمت
نه در رویا نه در مجاز
این که خسته بیایی
بنشینی در برابرم در این کافه پیر
نه لبخند بزنی آن گونه که در رویاست
ونه نگاه عاشقانه بدوزی در نگاهم
صندلی ات را عوض کنی
در کنارم بنشینی
سر خسته ات را روی شانه ام بگذاری
وبه جای دوستت دارم بگویی
گم کرده ام تو را ، کجایی ؟
" ا . کلوناریس " شاعر یونانی