نامه ای برایت فرستادم
بی تمبر و پاکت
نوشته بر باد و
نشانده بر شانه قاصدک
اینجا بدون" تو"
همه چیز رویائیست
و –من-
شاعری که زبان پرنده ها را میفهمد
اما حرف زدن نمیداند...
کوروش آسمانی
باید امشب بروم باید امشب چمدانی را که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست... رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند یه نفر باز صدا زد سهراب! کفش هایم کو ؟ سهراب سپهری
اما حرف زدن نمیداند.. خیلی ممنون زیبا بود
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست...
رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو ؟
سهراب سپهری
اما حرف زدن نمیداند..
خیلی ممنون زیبا بود