.
.
ای رفته از برم به دیاران دوردست
.
.
هر روز نیمه ابری پائیز دلپسند
کز تند باد ها
با دست هر درخت
صدها هزار برگ زهر سو چو پول زرد
رقصنده در هواست
و آن روز ها که در کف این آبی بلند
خورشید نیمروز
چون سکه ی طلاست
تنها تویی تویی تو که روشنگر منی
در خاطر منی
هر جا که بزم هست و زنم جام را به جام
در گوش من صدای تو گوید که :نوش نوش
اشکم دود به چهره و لب می نهم به جام
شاید روم ز هوش
باور نمی کنی که بگویم حکایتی:
آن لحظه ای که جام بلورین به لب نهم
در ساغر منی
در خاطر منی
برگرد ، ای پرنده ی رنجیده ، باز گرد
باز آکه دل من آشیان تست
در راه ، در گذر
در خانه ، در اتاق
هرسو نشان تست
با چلچراغ یاد تو نورانی ام هنوز
پنداشتی که نور تو خاموش می شود؟
پنداشتی که رفتی و یاد گذشته مرد؟
و آن عشق پایدار ، فراموش می شود؟
نه ، ای امید من !
افسونگر منی
هر جا ، به هر زمان
در خاطر منی .
.
.
ای رفته از برم به دیاران دوردست
.
.
هر روز نیمه ابری پائیز دلپسند
کز تند باد ها
با دست هر درخت
صدها هزار برگ زهر سو چو پول زرد
رقصنده در هواست
و آن روز ها که در کف این آبی بلند
خورشید نیمروز
چون سکه ی طلاست
تنها تویی تویی تو که روشنگر منی
در خاطر منی
هر جا که بزم هست و زنم جام را به جام
در گوش من صدای تو گوید که :نوش نوش
اشکم دود به چهره و لب می نهم به جام
شاید روم ز هوش
باور نمی کنی که بگویم حکایتی:
آن لحظه ای که جام بلورین به لب نهم
در ساغر منی
در خاطر منی
برگرد ، ای پرنده ی رنجیده ، باز گرد
باز آکه دل من آشیان تست
در راه ، در گذر
در خانه ، در اتاق
هرسو نشان تست
با چلچراغ یاد تو نورانی ام هنوز
پنداشتی که نور تو خاموش می شود؟
پنداشتی که رفتی و یاد گذشته مرد؟
و آن عشق پایدار ، فراموش می شود؟
نه ، ای امید من !
افسونگر منی
هر جا ، به هر زمان
در خاطر منی .
مهدی سهیلی
.....همه اش را ببرد.
شتاب نکن لاک پشت خسته
جاده تا آخر جنگل
مال توست.
سهیل محمودی