برای بدرقه پیکرم
آزرده و به آخر خط رسیده
دو نفر باشد کافیست
یکی سایه ام
و دیگری نور کم رونق مهتاب
تا درین نقره فام بی مانند
بدرقه ام کنند تا پایان
و
میهمان نا خوانده ای به نام باران!
انگار انتهایش هم به کام من نخواهد بود...
کوروش آسمانی
اصلا زیبا که مینویسی قوی هم مینویسی دلم گرفت.... اصلا من هیچ چی نمی گم گوش کن: اگر مرا دوست نداشته باشی دراز میکشم و میمیرم مرگ نه سفری بیبازگشت است و نه ناگهان محو شدن مرگ دوست نداشتن توست درست آن موقع که باید دوست بداری از : رسول یونان
اشعار آقای یونان رو خیلی دوست دارم. فوق العاده ست. ممنونم از بازخوانیش
اصلا زیبا که مینویسی قوی هم مینویسی دلم گرفت....
اصلا من هیچ چی نمی گم گوش کن:
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز میکشم و میمیرم
مرگ نه سفری بیبازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری
از : رسول یونان
اشعار آقای یونان رو خیلی دوست دارم. فوق العاده ست. ممنونم از بازخوانیش