دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد
دلمشغولی های مسافر راه مانده

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد

تنها دو نفر کافیست

برای بدرقه پیکرم

آزرده و به آخر خط رسیده

دو نفر باشد کافیست

یکی سایه ام

و دیگری نور کم رونق مهتاب

تا درین نقره فام بی مانند

بدرقه ام کنند تا پایان

و

میهمان نا خوانده ای به نام باران!

انگار انتهایش هم به کام من نخواهد بود...

کوروش آسمانی

نظرات 1 + ارسال نظر
یلنا شنبه 15 تیر 1392 ساعت 18:25

اصلا زیبا که مینویسی قوی هم مینویسی دلم گرفت....
اصلا من هیچ چی نمی گم گوش کن:


اگر مرا دوست نداشته باشی

دراز می‌کشم و می‌میرم

مرگ نه سفری بی‌بازگشت است

و نه ناگهان محو شدن

مرگ دوست نداشتن توست

درست آن موقع که باید دوست بداری





از : رسول یونان

اشعار آقای یونان رو خیلی دوست دارم. فوق العاده ست. ممنونم از بازخوانیش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد