می گویم : روزی تو را جائی خواهم دید و
نخواهم شناخت
چنانکه تو امروز مرا!
کوروش آسمانی
میم-صاد
"از مجموعه از اتفاق نیست که ..."
مرگ زندگی را اسان می کشد
و آدمی روزهایی را به او
ارزان می فروشد!
از اتفاق نیست که ما می میریم
یا زندگی نمی کنیم
کوروش آسمانی
میم-صاد
"از مجموعه از اتفاق نیست که ..."
سرباز به دختر می گوید:
موهایت... موهایت حواسم را پرت می کند
و -گلوله-
مسیر اردوگاه دشمن را
به سوی گلویت اشتباه می پیماید ...
کوروش آسمانی
میم-صاد
"از مجموعه از اتفاق نیست که ..."
می گوید "شیطان خیلی دیر رسیده به من"
و فرشته ی راهنما، خیلی پیشتر ها از من گذشته
این برهوت که مرا در خود پذیرفته
انگار از نگاه اون پنهان شده باشد و
مدتهاست در جغرافیای نادیده شدن ساکن باشد
ای آبهای روان
ای بادهای سرکش وزان
از من نامم را بگیرید و برسانید به فصل تکرار فراموشی
کوروش آسمانی
میم-صاد
از بسیاری دلتنگی گلایه می کنم
به تو
-که بسیار نیستی-
و نبودنت بسیار کوچکم کرده
کوروش آسمانی
میم-صاد
"از مجموعه بازگشت"
دستهای نگرفته و
اشکهای نریخته
اینجا ابر را به آسمان سنجاق زده ام
که باران هر لحظه بچکد
همه را به حساب اشکهای نریخته بنویس
و دستهای نگرفته
امروز اما باران و دلم
هر دو گرفته
و -من-
دورم و دلتنگ
#کوروش آسمانی
#امروز_هم_گذشت