مثل بارانی ...
غم و شادی ات زیباست
اما همیشگی نیست
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
بعضی حرفها برای نگفتن است
مثل همین ...
"فراموشم نکن"
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
مانند یک نقاشی نا تمام ...
دستم را روی شانه ات کشیده اند؛
خودم را
نه!
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
راستش این بهشت ...
عطر تو را کم دارد
و آن جهنم
پر از نبودت
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
برای بعضی ها
عشق
پیراهن تب داریست
که در تابستان پوشیده باشند
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
با تو از عشق حرف زدن
خواندن روزنامه های چاپ دیروزست
با تیترهای جذاب
اما تکراری...
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
برای با تو بودن...
کمی صبر لازم است و...
یک عمر
"بازی صفر و یک"
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
کمی بخندم
یا کمی جدی ترباشم!
بیشتر باید به خودم برسم
تا تو ...
در این منظره های یک نفره
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
دکتر برایم آرامش نوشته ...
تصور داشتنت
روزی صد بار
به میزان کافی!
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
دو مجسمه در باغ
از عابرانی میگویند
که پای خودشان ست رفتن و ...
نمیروند
کوروش آسمانی
"از مجموعه برای کسی که نیست"
زندان بزرگی ست این روزهای بی منظره
باریک جاده ای دارد
رو به عدم
بیداری صبحش
با ناله های بلبلان بی بالی ست
که حنجره آوازشان را
به بال خود خریده اند
و
- من-
زندانی بی جرم و مجازاتی
که اشتباها عاشق شده!
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"
دنیا را
پر از عکس دو نفره کرده اند
-آدمها-
با تنهائی شان
کوروش آسمانی
"از مجموعه سلام ؛گذشته سرد"