آغشته ام به تو
و از دوری ات
هچون شعله لرزان شمع
بر ایمان خود میلرزم...
آه ای وسوسه عاشقی
سایه ی بودنت را؛
بر تنم میکشم
و هربار
از نو می سوزانیم
تا جهان کوچکم روشن شود
و
"هیچ چیز با تو شروع نشد..."
#کوروش_آسمانی
از مجموعه "امروز هم گذشت"
تا صدای تو شنیدم گفتم؛
قلب من، گوش شنیدن دارد
نفس ات؛ بند دل از دست رُبود
وای این خواب...
چه دیدن دارد
کوروش آسمانی
"هدیه"
اصراری نیست؛
وقتی ماه سرخوش
ستاره بی قرار
و شب کوتاه است
و من...
میروم
"هیچ چیز با تو شروع نشد"...
کوروش آسمانی
مجموعه سلام گذشته سرد
در این گوشه دنیا
که همه از تنهایی می نالند!
من اما؛
همیشه در خودم ماندم و
با خودم رفتم!
کوروش آسمانی
مجموعه روزهای رویا
آدم ست دیگر...
مدام مراقب خاطرات گذشته
کنج دلش نشسته و
مُردد آینده را نگاه میکند.
من میگویم!
آدم تا حرف های دلش را به زبان نیاورد
تا گذشته اش را خوب نشوید و آویزان آفتاب امروز نکند
مرتب باید در گذشته غرق باشد
کوروش آسمانی/ داستان ما چند نفر
مثل قطبهای زمین
سرد و دور از دسترس
کسی حتی هوس رسیدن به من را هم ندارد
انسان وقتی سراغ قطب میرود
که تنهایی اش
سر بکشد از همه سمت!
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
بیا همراه شو ای عشق
ای همراز من تا مرگ
ای تنها دلیل رفتنم بی مهر
این غمخانه بی مستی و ساغر
فسون صدهزاران رنگ بی نقاش می ریزد
و گل...
این موهبت
همراه کوتاه مسافر
عاقبت بر خاک سردم
میدهد آوا
که این دیوانه
-من-
دیوانه بی احساس؛ گلها چید
اینک گل به سر، در خاک
آوای دگر دارد
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
نقشت را خوب بازی کن
این پلانهای بسته
یک کات دارد!
آنهم انتهایش
تماشاگران می ایستند
اشک میریزند
و تو در خودت فرو می روی
بی بازگشت...
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"
مرد فالگیر؛
آرزوهایش را به نوک پرنده ها
می فروشد
مردم، آرزوهایشان را در کاغذی پیچیده می خرند
و آرزوها
راه خانه صاحبانشان را
گم-تر- میکنند
کوروش آسمانی
"از مجموعه روزهای رویا"