دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد

دلمشغولی های مسافر راه مانده

مجموعه سروده های این سالهای من - کوروش آسمانی- میم صاد

کودک درونم

دلم میخواست

همین روزها که چشم برهم میگذارم

دست کودکی هایم را گرفته باشم

بیاورمش همین حوالی...

یادم بماند روزهای خوب گذشته

و آسوده بخوابم

 شاید...

"کوروش آسمانی"

نامه 3

نامه ای برایت فرستادم

بی تمبر و پاکت

نوشته بر باد و

نشانده بر شانه قاصدک

اینجا بدون" تو"

همه چیز رویائیست

و من-

شاعری که زبان پرنده ها را میفهمد

اما حرف زدن نمیداند...

کوروش آسمانی

 

فرشته بدقول

فرشته بدقولی را میشناسم...

که نافرمان است

بیچاره شیطان

نامش "بد" در رفته

این یکی سالهاست قول داده برگردد

و از همان قبل ها نیامده...

"کوروش آسمانی"

سفرنامه 5

و ما آمده بودیم که سفرنامه "دیگری" را طی کنیم

اما خب نشد.

آدمی بازیگوش است و ...

سر به هوا!

میانه راه یادمان آمد برای چه آمده ایم

نه راهی مانده بود برای طی کردن

نه دیگری برای یادآوری

حال سرگردانیمان را

با شما درمیان گذاشتیم!

"کوروش آسمانی"

دریا تنهاست

ملاح دریای طوفانی

چه میداند دریا چقدر تنهاست

و از تنهائی خویش

بر خود میکشد موج ها را

رهایش کنی رهایت نمیکند...

کوروش آسمانی

تنهائی

تنهائی نوعی بودنست

بی حرفی از تو

و صدائی که بی تابم کند

کوروش آسمانی

روزگار

گاهی

لازم است

به این کافه چی روزگار بگوئیم

تلخ؛ اما نه مثل همیشه...

کوروش آسمانی

بازگشت3

برمیگردم

وقتی تو نباشی و

 خودم البته

کوروش آسمانی

رباعی

اندر دل ما عشق نیابید؛ مجوئید

آنرا که رها کرده گذشتیم مخواهید

ویرانه شد این دل زگذار دو سه عابر

اینگونه تماشا که نشستید بمانید

کوروش آسمانی

پائیز


بیا تا پائیز نیامده؛

همین یکی دو سه ورق سیاه نوشته رابطه مان را

به باد بسپاریم

میترسم

فردا که می آید؛ همه اش را ببرد

کوروش آسمانی

گذار

هر بار که خواستی ...

گذشتیم

اما به سختی!

کوروش آسمانی

تنهائی2


باران که ببارد

یکی دو خیابان را تنها قدم بزنی

-بدون چتر-

و سیگاری را لای انگشتانت بگیری

-فقط از روی ژستش-

تازه میفهمی...

 اول تنها ماندن چقدر سخت میگذرد!

"کوروش آسمانی"

نقاشی

ایکاش مداد رنگیم دو سه رنگی بیشتر داشت

نه چشمانت را کشیدم

نه غمت را

هردو رنگی دیگر داشت

ایکاش ...

کوروش آسمانی

جاده

کاش تو هم بودی...

این جاده و من

یک شعر غمگین میخواهد

بی تو

نه نمیشود!

کوروش آسمانی

آبی

آی آبی .. آبی؛ آبی...

نمیدانستم تو هم دروغی

تازگیها یک مشت دانشمند سنگ دل

گفته اند تو هم سیاهی هستی که

آدمها جور دیگر میبینندت

کوروش آسمانی